شهدای مدافع حرم

شهید مدافع حرم
شهدای مدافع حرم

از گاه نیم نگاهی به تکاپوی اطرافیان می‌اندازد و زیر لب زمزمه می‌کند: «السلام علیک یا اباعبدلله»

حمزه زلزلی تنها چند دقیقه با شهادت و آرامش ابدی فاصله دارد و حالا آنچه در قالب ویدوئی کوتاه از او به یادگار مانده خلاصه‌ترین ترجمان از حس و حال عاشقانی است که ملیتی فراتر از مرزهای جغرافیایی برای خود برگزیده و دوشادوش هم هویتی واحد را شکل داده‌اند: رزمندگان مدافع حرم.

اما این «مدافعان حرم» که خیلی زود به خیل «شهدای حرم» می‌پیوندند کیستند و چه در سر دارند؟

آرمان‌شان چیست و چگونه دل از آرامش زندگی روزمره می‌کنند و بدون اجبار از ایران، سوریه، افغانستان و کشورهای دیگر عازم کارزار «دفاع از حرم» می‌شوند؟

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

بایگانی

عباس دانشگر

چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۲۱ ب.ظ

عباس دانشگر

عباس دانشگر در1372/2/18چشم به جهان گشود عباس پسری مومن وانقلابی بود

عباس در دانشگاه افسری وتربیت پاسداری امام حسین در حال دانش اموختگی بود

وتازه دوماه از نامزدی اش میگذشت که هوایی شد واز دانشگاه افسریه به سوریه

اعزام شد وبالاخره در1395/3/20درماه مبارک رمضان در جنوب حلب شربت شهادت

نوشید و به دست مردم سمنان در امامزاده اشرف محلات به خاک سپرده شد.

 

 

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

آخر من کجا و شهدا کجا خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه

خوار سفره‌ی آنان هم نیستم، شهید شهادت را به چنگ می‌آورد راه درازی را طی

می‌کند تا به آن مقام می‌رسد اما من چه!

سیاهی گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره‌ اصلی

انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ

پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود

حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر می‌شود، کور می‌شود، نفهم

می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگی می‌کند.

بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی و وای به حالمان اگر در

مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را، انسان بی هوش نمی‌کشد،

انسان خواب نمی‌فهمد، درد را، انسان با هوش و بیدار می‌فهمد.

راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده‌ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب

خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان

به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟

خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش می‌شنوم صدای حرم

می‌آید گوش عالم کر است. خیام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد.

مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمی‌کنیم، روحمان از بین رفته سرگرم

بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم، مرده‌ام تو مرا دوباره حیات

ببخش، خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته‌ رقیه (س) به حرمت نگاه

خسته‌ زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج) به ما حرکت بده.

  ــ عباس دانشگر 1395/2/2 ــ

 

 



  • ریحانه زنگنه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی